ريتم
ارزش زمان
تاكنون با مفهوم نت آشنا شديم و دانستيم كه هر قطعه موسيقي در اثر حركت زير و بمي نتها بوجود ميآيد. حال يك پرسش: اگر بخواهيم آهنگي بنوازيم، هريك از نتها چقدر بايد كشيده و نواخته شوند؟ يا به زبان ديگر چه مقدار زمان بين اجراي نت نخست با نتهاي بعدي بايد باشد؟ بيگمان اگر در اجراي نتهاي مختلف معيار زمان نباشد، هيچ گاه موسيقي توليد نميشود. بدين منظور فرض كنيد نت «سل» را توسط يك ساز بادي نظير سُرنا يا ترومپت به مدت يك دقيقه و بدون توقف بنوازيم. در اين صورت شما چه ميشنويد؟ بطور قطع آنچه خواهيد شنيد يك قطعه موسيقي نيست، بلكه بوق ممتدي نظير آژير خطر است. با اين مثال تا حدودي به ارزش زمان در موسيقي پي ميبريد. بنابراين لازم است براي توليد يك قطعه موسيقي نتهاي مختلف با زمان هاي كوتاه و بلند از پي هم قرار بگيرند تا بتوان يك آهنگ قابل درك و خوشايندي ايجاد كرد.
تقسيمات زماني
در موسيقي به منظور بهرهگيري درست از واحد زمان و اجراي منظم قطعات، نتها را ارزشگذاري زماني كردهاند. به اين ترتيب كه يك علامت براي واحد زمان موسيقي در نظر ميگيرند و سپس ساير نتها را به لحاظ ارزش زماني با نت واحد ميسنجند. نت واحد در موسيقي به نت گِرد معروف است و با علامت دايره توخالي (شبيه بيضي) در روي خطوط حامل نوشته ميشود.
ارزش زماني ساير نتها از تقسيمات نت گرد بدست ميآيد. اگر نت گرد به دو قسمت تقسيم شود، به هريك از نيمهها نت سفيد گويند و علامت معرف آن يك دايره توخالي با يك خط چسبيده به آن است. حال اگر نت سفيد را به دو نيم تقسيم كنيم، به هر يك از نيمههاي آن نت سياه ميگويند و علامت نشاندهندهاش يك دايره توپر و يك خط چسبيده به آن است. به همين ترتيب با نصف كردن نت سياه به دو نت كوچكتر دست مييابيم كه آن را نت چنگ ميناميم. علامت نت چنگ يك دايره توپر و يك خط پرچمدار كه دم نام دارد، به آن چسبيده است، شكل (12).
به اين نت، يك لاچنگ هم ميگويند. چون دم يا پرچم آن تك است. نت بعدي كه از نصف كردن نت يك لا چنگ بدست ميآيد، نامش دولاچنگ است. شكل آن همانند شكل يك لاچنگ ولي با اين تفاوت كه دم يا پرچم آن دولايه است. به همين ترتيب نتهاي سه لا چنگ و چهار لا چنگ بدست ميآيند. گفتني است تقسيمات كوچكتر از چهار لا چنگ در عمل قابل اجرا نيستند و چون كاربرد عملي ندارند در بحث تئوري هم مطرح نمي شوند. وقتي تعداد نت هاي پرچم دار در كنار هم زياد باشد، براي راحت بودن شناسايي آن ها، پرچم هايشان به هم وصل مي شود. شكل (13) به روشني اين تقسيمات و اتصال پرچم ها را نشان ميدهد.
اگر به تعداد گونههاي نت كه از تقسيم پله پله نت گرد در شكل (13) بدست آمدهاند توجه كنيد، ميبينيد در مجموع هفت گونه نت به لحاظ ارزش زماني بدست آمده است. 1ـ گرد 2ـ سفيد 3ـ سياه 4ـ چنگ 5ـ دولا چنگ 6ـ سهلا چنگ 7ـ چهارلا چنگ. بياد بياوريد تعداد نتهاي موسيقي نيز هفت عدد بودند. علاوه بر اينها تقسيمات زماني ديگري وجود دارد كه بعداً به آن خواهيم پرداخت.
سكوت
آيا ميتوانيد حدس بزنيد سكوت در موسيقي چه مفهومي دارد؟ شايد تصور كنيد سكوت به معني عدم اجرا يا پايان دادن به بخش موسيقي باشد كه اين انديشه تا حدي درست است. اما در موسيقي مجبور نيستيم بدون فاصله نتها را پشت سر هم بشنويم. ممكن است در لابلاي آهنگ به سكوت هاي كوتاه و بلندي نياز باشد و اين بستگي به آهنگ و آهنگساز مربوطه دارد. از آنجا كه اساس موسيقي بر نظم و ترتيب زماني استوار است، سكوتها نيز بايد از يك قاعده و نظمي پيروي كنند. براي اين منظور در موسيقي نشانههايي وجود دارد كه به خواننده و نوازنده نشان ميدهد در كجا و چه مدت زمان بايد سكوت كنند. يك قطعه آهنگ ميتواند در نقاط مختلفي از آغاز تا پايانش سكوت داشته باشد. حال چگونه سكوتهاي مختلف را نشان ميدهيم؟ در بحث تقسيمات زماني نتها ملاحظه كرديم كه نتهاي موسيقي به لحاظ كشش زماني به هفت نوع كوتاه و بلند تقسيم ميشوند. درست به همين ترتيب سكوت ها نيز تقسيمبندي ميشوند. يعني در مقابل نت گرد سكوت گرد، نت سفيد سكوت سفيد و... خواهيم داشت. سكوت هاي هفتگانه با نشانههاي ويژه بر روي خطوط حامل نوشته ميشوند. سكوت گرد به زير خط چهارم و سكوت سفيد بالاي خط سوم مي چسبد. ساير سكوت ها جاي مشخصي در روي خطوط حامل ندارند. به عبارتي، بالا يا پايين رفتن آنها هيچ تغييري در نام و ارزش زماني شان بوجود نميآورد،شكل (14).
نت هاي نقطه دار
اگر سمت راست هريك از نتهاي موسيقي، يك نقطه قرار بگيرد، ارزش زماني اش يك و نيم برابر مي شود، شكل (15).
به زبان ديگر، نقطه باعث ميشود به اندازه نصف ارزش همان نت به مدت اجراي نت اصلي اضافه شود. همين قاعده بدون هيچ كم و كاستي براي تمام سكوتها نيز صادق است، شكل (16).
اگر يك نقطه ديگر هم در كنار يك نت نقطهدار قرار بگيرد باز هم به اندازه نصفِ نصف نت اصلي به ارزش زماني كل نت افزوده ميشود، شكل (17).
ميزان
قدما موسيقي را بخشي از علم ميدانستند و آن را همسنگ با دانش رياضي قرار دادهاند. اين پندار البته بيدليل نيست چرا كه موسيقي يكي از دقيقترين پديدههاست و هر تغيير و تحولي در آن هر چند احساسي باشد باز هم قاعدهپذير و قانونمند است. تاكنون با نتهاي هفتگانه و همينطور تقسيمات زماني آنها آشنا شديد. اينك يك پرسش: اگر بخواهيم يك قطعه آهنگ را روي كاغذ بنويسيم با چه معياري نت ها را پشت سر هم بچينيم؟ آيا ميتوان بدون در نظر گرفتن ارزش زماني نتها آنها را پشت سر هم اجرا كنيم؟ بيگمان نتيجهي چنين كاري موسيقي دلنشين نخواهد بود.براي سازماندهي و آرايش درست نتها لازم است آنها را از نظر زماني دستهبندي كنيم و هر دسته بايد از قاعدهي تعيين شدهاي پيروي كند تا به نتيجهي مطلوب دست يابيم. درست مثل سربازان يك لشكر كه بدستههاي مختلف تقسيم شده و تحت امر فرمانده به اجراي نقش خود ميپردازند. بدين منظور در موسيقي واژهي ميزان را معرفي ميكنيم. ميزان در حقيقت ظرفي است كه تعداد محدودي نت از نظر زماني در آن جاي ميگيرند. از آنجا كه ارزش زماني هر ميزان از قبل تعيين شده است، نتهاي داخل آن ميزان مجازند در همان زمان مشخص شده به اجرا درآيند و بنابراين پس از پايان مهلت خويش، نوبت به نتهاي ميزان بعدي مي رسد. ميزان ها با يك خط عمودي از همديگر جدا ميشوند كه اين عامل جدايي را خط ميزان ميگويند، شكل (18).
ميزان ها انواع مختلفي دارند و نوع آن ها در ابتداي هر آهنگ مشخص ميشود. ارزش زماني تمامي ميزانهاي يك آهنگ مساوي است مگر اين كه نوع ميزان عوض شود.پرسش: در يك ميزان چه تعداد نت و از كدام نمونهها بايد قرار دهيم تا ظرفيت آن پر شود؟ اين درست مثل اين است كه از شما بپرسند چقدر آب در يك ليوان جاي ميگيرد؟ چه پاسخي ميدهيد؟ روشن است تا اندازه و ظرفيت ليوان را ندانيد نميتوانيد به اين پرسش پاسخي صحيح بدهيد.
ظرفيت ميزان
ميزان ها داراي اشكال گوناگوني هستند و همينطور كشش زماني و ظرفيت شان مختلف است. براي مثال بعضي از ميزان ها داراي كششي برابر يك نت گرد هستند، بعضي با يك نت سفيد و يا بعضي ديگر داراي كشي برابر سه عدد نت سياه هستند و الي آخر.
ضرب
مقدار كشش زماني ميزان به تنهايي نميتواند شخصيت يك قطعه موسيقايي را نشان دهد. براي درك اين موضوع به طرح نمادين در شكل (19) نگاه كنيد. تعدادي ليوان داريم كه همهي آنها پر هستند و در يك رديف قرار گرفتهاند. حال اگر آنها را ميزانبندي كنيم، يعني هردو ليوان را يك ميزان به حساب آوريم، ملاحظه ميكنيم هيچ تفاوتي بين ليوان ها نيست و بنابراين نميتوان ميزان ها را از هم تشخيص داد. حتي ممكن است يك ليوان از ميزان يكم و يك ليوان از ميزان دوم را با هم ببينيم. زيرا هيچ فرقي بين ليوان ها نيست.
اينك براي تشخيص درست ميزان ها يك تمهيد ساده به كار ميبريم. همه ليوان ها را به صورت يك در ميان، پر و نيمهپر رسم ميكنيم، شكل (20).
در شكل (20) مثل حالت قبلي ليوان ها ميزانبندي شدهاند؛ با اين تفاوت كه در اينجا همه ميزان ها با يك ليوان پر آغاز شده و با يك ليوان نيمهپر تمام ميشوند. پس ديگر اشتباهي در تشخيص ميزان ها صورت نميگيرد، زيرا فرض را بر اين نهادهايم كه همه ميزان ها با ليوان پر شروع ميشوند. حال به جاي ليوان ها از نتهاي موسيقي استفاده ميكنيم و به جاي واژههاي پر و نيمهپر از واژههاي قوي و ضعيف براي صداها يا نتهاي موسيقي بهره مي گيريم، شكل (21).
اكنون خط موسيقي ما يك نظمي به خود گرفته كه در آن با يك صداي قوي و يك صداي ضعيف، مجموعه كوچكي به نام ميزان را شكل داده است. به اين ميزان در اصطلاح موسيقي، ميزان دو ضربي ميگويند زيرا تنها از دو ضرب قوي و ضعيف تشكيل شده است. طريقه شمارش آن هم به صورت: يك دو، يك دو، يك دو ميباشد. مشابه اين حالت را ميتوانيد در صداي تيك تاك ساعت ملاحظه كنيد.
انواع ميزان
ساده ترين ميزان در موسيقي همان ميزان دوضربي است كه از يك ضرب قوي و يك ضرب ضعيف تشكيل مي شود. با تغيير در نوع دسته بندي نت ها مي توانيم ميزان هاي ديگري را بوجود آوريم. اين بار ليوان ها را سه تا سه تا دسته بندي مي كنيم، شكل (22). در شكل (22) نمونه هاي ديگر از ميزان هاي موسيقايي را ملاحظه ميكنيم كه هر ميزان از سه ضرب تشكيل شده است. ضرب اول قوي و ضرب هاي دوم و سوم ضعيف هستند. طريقه شمارش آنها نيز بسيار آسان است. يك، دو، سه ـ يك، دو، سه ـ ... اينك به معرفي ميزان چهار ضربي مي پردازيم. يعني دسته بندي ليوان ها را بصورت چهار تا چهار تا انجام مي دهيم. آنچه در شكل (23) مي بينيد ساختمان يك ميزان چهار ضربي است كه از يك ضرب قوي در ابتدا، يك ضرب ضعيف پس از آن، يك ضرب نيمهقوي در پي آن و سرانجام يك ضرب ضعيف ديگر تشكيل شده است. نحوهي شمارش به اين صورت است: يك، دو، سه، چهار ـ يك، دو، سه، چهار ـ ...در موسيقي ميزان هاي ديگري هم وجود دارد كه بيشتر آن ها از تركيب همين سه نمونه بدست مي آيند. مانند ميزان هاي پنج ضربي كه از يك دو ضربي به اضافه يك سه ضربي تشكيل مي شوند. آشنايي با آن ها را در گفتارهاي بعدي پي مي گيريم.
كسر ميزان
وقتي نوع ميزانبندي يك آهنگ مشخص شد و خواستيم آن را روي كاغذ بنويسيم، لازم است نوع ميزان در همان ابتداي آهنگ نوشته شود تا نوازنده يا خواننده هنگام اجراي آن متوجه باشد كه با چه نوع ميزاني سر و كار دارد. اين كار با استفاده از اعداد كسري صورت ميگيرد. ولي معمولاً خط كسري بين دو عدد را نمينويسند. مثل 4/4 ، 2/4 و 3/4 . به اين اعداد كسر ميزان ميگويند. عدد بالايي تعداد ضرب هاي يك ميزان را معلوم ميكند. پس 4/4 يعني ميزاني كه داراي چهار ضرب و هر ضرب برابر با يك سياه است. 3/4 و 2/4 نيز به همين ترتيب.
تعريف ريتم (وزن)
موسيقي يك هنر شنيداري است و عمل شنوايي هم وابستگي زيادي به زمان دارد. شما فقط در حين اجراي زنده و يا پخش غير زنده ميتوانيد آهنگي را بشنويد. پس از پايان پخش يا اجراي زنده ديگر چيزي براي شنيدن وجود ندارد. ملاحظه ميكنيد چقدر زمان در موسيقي مهم است. ميتوان گفت ارزش اصلي در هنر موسيقي نظم موجود در آهنگ است و اين نظم چيزي نيست مگر قدرت حفظ تقيسمات زماني. به عبارتي هر قطعه موسيقي قبل از هر چيز احتياج به يك افسار دارد تا به وسيله آن بتوان نظم آهنگ را حفظ و از پراكندگي نغمات جلوگيري كرد. در اصطلاح موسيقي اين افسار و اهرم كنترلي ريتم يا وزن نام دارد. ريتم ممكن است با يك كسر ميزان در ابتداي آهنگ مشخص شود مثل بسياري ترانهها، تصنيفها، سرودها و قطعات ضربي. گاهي نيز مثل آوازهاي ايراني ريتم وجود دارد اما نميتوان با يك ميزان مشخص آن را دستهبندي كرد. به عبارتي ريتم آوازهاي ما حالتي آزاد دارد و در هر اجرا ميتواند با تغييراتي قابل ملاحظه ارائه شود. براي همين نميتوانيم آوازهاي ايراني را با ميزانبندي مشخصي آوانگاري كنيم.نقش ريتم در موسيقي به مانند يك ناظم دقيق و سختگير است كه براي تك تك نتهاي آهنگ، وقت قبلي تعيين ميكند و نتهاي مختلف را مجبور ميسازد در همان زمان تعيين شده و به اندازه سهميهاي كه به آنها تعلق گرفته است نقش بازي كنند و به صدا درآيند. نكته ديگر درباره ريتم و ميزان اين است كه ميزانهاي يك قطعه موسيقي هميشه ثابت و هماندازهاند مگر اينكه نوع ميزان عوض شود. اما ريتم آهنگ ممكن است از يك ميزان تا ميزان بعدي تغييرات اندكي بنمايد. براي مثال به شكل (24) توجه كنيد.
ميزانبندي آهنگ از نوع دوضربي است. يعني تمام ميزانها در دو ضرب اجرا ميشوند. به عبارتي مدت زمان لازم براي همه ميزانها برابر است. حال اگر دقت كنيم ميبينيم كه نوع تقسيمات زماني در هيچ يك از ميزان ها مثل هم نيست. به عبارتي ريتم ميزان ها با هم تفاوت دارد اما در حالت كلي از حالت يا دو ضربي بودن آن خارج نميشود. شايد واژه از ريتم افتادن را شنيده باشيد. اكنون بهتر ميتوانيد اين اصطلاح را درك كنيد. وقتي يك يا چند نت زودتر يا ديرتر از وقت قبلي خود صدا بدهند ـ يعني نوازنده يا خواننده مربوطه اين اشتباه را بكند ـ موسيقي از ريتم ميافتد و باعث ناخشنودي شنونده ميشود.
ميزان هاي تركيبي
تاكنون صحبت از ميزانهاي ساده دوضربي، سهضربي و چهارضربي بود و چنان كه اشاره شد. هر ضرب يك ميزان ساده فقط ميتواند به 2، 4 و يا 8 قسمت مساوي تقسيم شود. همين نكته موجب تفاوت عمده ميزانهاي ساده و تركيبي است. زيرا در ميزان تركيبي هر ضرب فقط ميتواند به 3، 6 و يا 12 قسمت مساوي تقسيم شود. براي تركيبي كردن ميزانهاي ساده كافي است در مقابل هر ضرب يك نقطه قرار دهيم.
پرسش: آيا ميتوانيد بگوييد تفاوت دو نمونه ميزان شكل (25) در چيست؟ مهم ترين وجه تمايز يك ميزان ساده و يك ميزان تركيبي، كشش زماني ضربهاست. يعني در ميزان ساده، هر ضرب به اندازهي يك سياه و در نوع تركيبي، هر ضرب به اندازهي يك و نيم سياه كشش زماني دارد. اما مهم تر از آن كيفيت شنيداري ميزانهاي تركيبي است كه تفاوت بسيار محسوسي با ميزانهاي ساده دارد. شكل (26) نحوهي تقسيمات ميزان دوضربي ساده و شكل (27) تقسيمات دوضربي تركيبي را نشان ميدهد.